لیبرالیسم
لیبرالیسم
مفهوم اصلی ایدئولوژی لیبرالیسم، آزادی شهروندان در سایه حکومت محدود به قانون است. هدف اصلی ایدئولوژی لیبرالیسم از آغاز پیدایش، مبارزه با قدرت مطلقه و خودکامه بود. لیبرالیسم نخست بر ضد حکومت مطلقه کلیسا در غرب و سپس در مقابل حکومت شاهان مطلقه قد برافراشت. به جای قدرت مطلقه، قدرت محدود و مشروط و به جای قدرت خودکامه، قدرت قانونی، آرمان اصلی لیبرالیسم بوده است. از این رو قانون گرایی، تفکیک قوا، رعایت حقوق بشر و حکومت مبتنی بر نمایندگی از اصول این مکتب شمرده می شود. لیبرالیسم خواهان تامین و رعایت حقوق برابر برای همه شهروندان قطع نظر از مذهب، قومیت، نژاد، طبقه و جنسیت و غیره بوده است. همگان در برابر قانون برابرند و حقوق اساسی شهروندان از دیدگاه لیبرالیسم عبارتند از: آزادی عقیده و اندیشه، آزادی بیان، آزادی اجتماع، آزادی یا حق مالکیت، آزادی مشارکت در حیات سیاسی اعم از رای دادن و کسب منصب و غیره.
عناصر تشکیل دهنده ایدئولوژی لیبرالیسم....
حکومت محدود و مشروط از طریق تفکیک قوا: منتسکیو فیلسوف فرانسوی قرن، نظریه پرداز تفکیک قوا و قانون اساسی حکومت ها می باشد. به نظراو نهادهای مختلف حکومت در دموکراسی ها و برخی دیگر از انواع حکومت، یعنی نهادهای قانونگذاری، اجرایی و قضایی، به منظور تجزیه و تفکیک اقتدار سیاسی وایجاد امکان کنترل و نظارت بر آن، تعبیه شده اند. ازاین رو برقراری تعادل میان قوای حکومتی وضعیت آرمانی است. وی می گوید، برای حفظ آزادي نمی توان به ذهنیت و خصال شخصیتی حکام و آزاد اندیشی ایشان تکیه کرد. بلکه تنها به شیوه ای عینی یعنی با ایجاد توازن و تعادل میان منافع و نیروها، می توان بدان مهم دست یافت.
تکثر گروه های جامعه مدنی: حکومت مشروط و محدود به آزادی شهروندان نیازمند وجود جامعه مدنی پرتنوعی است که مرکب از انواع انجمن ها وگروههای فکری، فلسفی، مذهبی، فرهنگی و سیاسی باشد. جامعه مدنی موجب پراکندگی درمنابع قدرت درجامعه است.انجمنهای جامعه مدنی حوزه مقاومت درمقابل قدرت خودکامه و مطلقه به شمار می روند. حضور گروه های مدنی درعرصه سیاست و قدرت نیز، به واسطه رقابت میان آنها، مانع ازتشکیل حکومت یکپارچه و استبدادی از جانب هریک ازآنها بر ضد دیگران میگردد.
بدبینی به حکومت به عنوان شر اجتناب ناپذیر: جان لاک انگلیسی بر این عقیده است که سیاستمداران به طور بالقوه جانوران درنده ای هستند که از کاربرد خود سرانه قدرت در جهت تامین منافع خصوصی ابایی ندارند و تنهااز طریق تعبیه نهادها و موانع عینی و نظارت مستمر می توان آنهارا مهار کرد. بنابراین سیاستمداران همواره باید زیر نظر نافذ ونقاد مردم باشند وگرنه به تبهکاری می گرایند. نظارت مردم بر حکام و اعمال و سیاست های ایشان ازاصول لیبرالیسم است.
اول آزادی سپس برابری و عدالت اجتماعی: بر خلاف تصورات رایج، لیبرالیسم از دولت حداقل و ضعیف و غیر فعال دفاع نگرده است. آرمان دولت حداقل بیشتر مورد نظر آزادیخواهان افراطی و آنارشیست های راستگرا بوده است. لیبرالیسم از نقطه نظر حفظ و تامین آزادی های فردی به مساله عدالت اجتماعی و مداخله حکومت دراقتصاد نیز توجه داشته است. برخورداری همه شهروندان از حقوق و آزادیهای خود به طور برابر نیازمند توزیع عادلانه منابع و تامین فرصت های برابر خواهد بود. درهمین راستا آزادی هدف اصلی لیبرالیسم و برابری و عدالت ابزارهایی برای دستیابی به آن هدف است.
تمایز بخشی بین حوزه های عمومی و خصوصی: لیبرالیسم همواره مرزی میان حوزه های عمومی و خصوصی ترسیم می کند وحوزه خصوصی را محترم و مقدس و مصون از دخالت قدرتسیاسی مس داند. جان استوارت میل انگلیسی در همین زمینه اعمال معطوف به خود واعمال معطوف به دیگران را از هم جدا می کرد و دسته اول را جزئی از حوزه خصوصی و دسته دوم را جزئی از حوزه عمومی و قابل مداخله به وسیله مقامات حکومتی میدانست.
تساهل نسبت به عقاید و اندیشه دیگران: فرایند ظهور لیبرالیسم در دوران پس از عصر اصلاحات دینی یعنی درقرن هفدهم آغاز شد. جنگها و کشت و کشتار مذهبی درآن دوران یکی از زمینه های اولیه پیدایش و تساهل دینی را فراهم کرد و بعدها تساهل نسبت به عقاید دینی خود مقدمه تساهل نسبت به عقاید سیاسی مختلف شد. مقاومت در برابر قدرت: به نظر جان لاک، وقتی حکام بدون داشتن حق، اعمال قدرت کنند خود را در حالت جنگ با مردم قرار می دهند. بنابراین مردم وقتی مواجه با نقض حقوق و آزادیهای خود شوند، حق مقاومت و شورش در برابر قدرت دارند. چنانچه مارکی دو کندورسه بر این عقیده بود که لیبرالیسم عامل تضعیف کننده هر گونه قدرت واقتدار اعم از قدرت دولت، کلیسا و سنت است.
حق مالکیت خصوصی: مالکیت خصوصی از دیدگاه لیبرالیسم یکی از ابزارهای اصلی حفظ واستمرار آزادی سیاسی است. مالکیت خصوصی ازمنابع اصلی خودمختاری فرد و مقاومت وی در برابر قدرت حکومت است. دیوید هیوم انگلیسی مالکیت خصوصی را اساس نهادهای دموکراسی می دانست. به نظر او اعمال مربوط به مالکیت، عقد قرارداد، تجارت و حسابگری و غیره عامل مساعدی در رعایت قوانین است. منتسکیو نیز بر این عقیده است که داد و ستد روحیه تساهل و مدارا را تقویت می کند، زیرا لازمه داد و ستد رفتار غیر شخصی و عدم توجه به ویژگیهای فکری، فرهنگی ومذهبی طرف معامله است.
مدیر مسئول روزنامه سپهر غرب