من انقلابی ام
"محافظه کار، طرفدار وضع موجود و از هرتحولی بیمناک است و هر تغییر و تحولی را برنمی تابد و از تحول و دگرگونی می ترسد، اما عقلانیت این طور نیست محاسبه عقلانی گاهی اوقات خودش منشا تحولات عظیمی می شود، مانند انقلاب عظیم اسلامی که ناشی از یک عقلانیت بود. ". "محافظهکاری و اکتفای به آنچه که داریم و نداشتن همت و بلندپروازی در همهی زمینههای فکر و فرهنگ، قتلگاه انقلاب است. " مقام معظم رهبری
با نگاهی به تاریخ یک صد ساله گذشته در ایران می توان دریافت که دگردیسی و صیروریت اندیشه در جامعه، به خصوص از زمان مشروطه تا کنون، فضای سیاسی کشور یا با سیری استحاله ای همراه بوده و یا این که به تغییراتی بنیادین چون انقلاب منتج شده است. اصلاحات یا تغییراتی که در هر دوره ای خاص ساختار، اندیشه، سیاست و فرهنگ ایرانی را متحول ساخته و به صف آرایی و آرایش منتقدانی از جنس محافظان وضع موجود یا موافقان تغییر کمک کرده است.
واژه انقلاب (revolution) در لغت به مفهوم دگرگونی و تغییر اساسی است و در نزد فلاسفه، انقلاب تغییر بنیادین در ذات و ماهیت یک شی است. در واقع فلاسفه تغییر اساسی در محتوا با حفظ فرم را "استحاله" و تغییر ذاتی در فرم و محتوا را "انقلاب" مینامند. این کلمه در عرصه سیاست به مفهوم تغییری پایهای در نهاد حکومت است.
به طبع فرد انقلابی، کسی است که به صورت فعالانه در یک انقلاب شرکت و یا از آرمانها و شعائر آن دفاع می کند. در مقابل فرد محافظه کار کسی است که با هر تغییر یا تحولی در همه ابعاد حیات بشری مخالف است و به شدت مدافع وضع موجود و پایبند ارزشهای سنتی خود بوده و از هر فرایند استحاله ای در تفکر، اندیشه و رفتار امتناع می کند. این فرد حتی با اصلاح و اصلاح طلبی نیز مخالف بوده و ایستایی در فهم ارزشها و هنجارها را از اصول ذاتی در ادراکات انتزاعی خویش می داند.
از همین روست که می توان نتیجه گرفت دشمن مشترک انقلابی گری و اصلاح طلبی همان محافظه کاری است. تا آنجا که رهبری معظم انقلاب اسلامی از آن به قتلگاه انقلاب تعبیر می کنند. برخی نیز محافظه کاری را نوعی سازش قلمداد نموده و هزینه آن را به مراتب بیش از هزینه مقاومت برمی شمارند. محافظه کاری به عنوان یک تفکری زائد به مراتب از قابلیتِ در تقابل قرار گرفتن دو طیف سیاسی در جامعه بهره مند می شود و در فحوای شور و شعور انقلابی مردم، می تواند باورها و رفتارهای انقلابی گری در جامعه را در برابر هجمه ها و تهدیدات و آرمانهای منیع انقلاب، بی تفاوت و بی اثر نماید یا مشمول زمان کند.
اگر چه انقلاب خود بخشی از مدرنیته است، اما محافظهکاری، دیواری بلند در برابر ارزشها و ساختارهای نوین است. محافظه کاری ورای اصولگرایی و انقلابی گری ست و اساس و مبانی اصولگرایی را به جهت تحریف در مفاهیم آن، به چالش می کشد به همان اندازه که اصلاح طلبی را خروج از قرائت های رسمی خود می داند.
بنابر این اصل، گفتمان انقلابی گری و اندیشه اصلاح طلبی دو جبهه واحد در مقابل محافظه کاری بوده و نظام جمهوری اسلامی با وجود نارسایی های موجود تا رسیدن به اهداف عالیه خود، تا حد بسیار توانسته با ایجاد بسترهایی در راستای تضارب آراء و تبادل اندیشه ها بر گسترش روحیه محافظه کاری فائق آید.
از طرفی پروژه نفوذ که بی تردید باورها و رفتارهای انقلابی مردم و مسئولان را نشانه رفته، می کوشد تا با بهره گیری از اختلافات و نارسایی ها، فرایند فکری و ذهنی جامعه را به رویدادها و اتفاقات مثبت و رو به جلوی انقلاب اسلامی منحرف نماید.
با این اوصاف تقویت روحیه عدالتخواهی، آزادی طلبی، آرمان گرایی، دشمن شناسی، شایسته سالاری و به رسمیت شناختن مخالف خود که جملگی برآیندی از مبانی انقلاب 57 است، رسالتی سترگ را بر دوش جامعه مدنی امروز گذاشته است. به یقین منسوبین به دو طیف فکری انقلابی گری و اصلاح طلبی در کشور خوب می دانند که ایصال به اهداف منیع انقلاب و تحقق آرمانهای بلند حضرت امام (ره) به الزاماتی چون وحدت در مبانی انقلاب، حرکت بر مدار ولایت و صیانت از شانیت ملت نیاز دارد تا در میانه ی کوران پرتلاطم این عصر و هیاهوی امپراطوری های تبلیغاتی و روانی بدخواهان، سفینه ی انقلاب را به سر منزل واقعی هدایت نمایند.
تقویت روحیه انقلابی گری ذیل گفتمان انقلاب اسلامی به منزله تزریق پویایی، تحرک و شور انقلابی در جامعه، توامان با ادب اسلامی، عِرق ایرانی و به دور از هیجاهانات و احساسات زود گذر است. فرد انقلابی مسلما طرفدار کثرت گرایی و به رسیمت شناختن مخالف خود است و آن را از اصول انقلابی بودن می داند.
شخص انقلابی کسی است که عقلانیت و منطق را در کنش های رفتاری خویش و همفکران خود سر لوحه قرار داده و با برخورداری از روحیه آزادگی، حامی دومین آرمان انقلاب اسلامی یعنی آزادی می باشد. چرا که از اهداف مهم انقلاب 57 همان آزادی و رهایی یافتن ملت از استبداد داخلی و استعمار خارجی بود و این امر زمانی تحقق کامل خواهد یافت که آزادی را با همه مولفه ها و مصادیق آن در جامعه با رشد و جایگاه نهادهای سیاسی و اجتماعی نهادینه کنیم.
فرد انقلابی کسی است که اصلاحات در افکار و گفتار و رفتار را رمز پایداری و تداوم انقلاب اسلامی می داند و تلاش می کند فرهنگ اصلاح طلبی را به عنوان یک ارزش متعالی برای نظام و نه محصور و محدود به اشخاص و جریاناتی خاص، برای ریشه کنی فساد و تبعیض در جامعه اشاعه دهد.
انقلابی گری همان که تعامل سازنده با همه کشورهای جهان و برقراری روابط حسنه با نهادهای جهانی و بین المللی را تحت لوای مکتب شهیدان و یادگاران دوران انقلاب و دفاع مقدس بداند و به اعتبار جایگاه منطقه ای و بین المللی ایران بیاندیشد و به عنوان یک بازیگر موثر خود را در تراز یک شهروند جهانی برشمرده و از این رهگذر به دنبال اجرای شاخصه های حکمرانی خوب در کشور باشد.
و به یقین فرد انقلابی کمک می کند تا ساختار مردم سالاری در جمهوریت و اسلامیت نظام از جمیع جهات استقرار، تثبیت و بالنده گردد و در برابر هر گونه انحراف و کج روی در آرمانهای اولیه انقلاب که همان استقلال،آزادی و جمهوری اسلامی ست تساهل و تسامح نداشته باشد چرا که به گفته شهید دکتر بهشتی ” انقلاب ما انقلاب ارزشهاست.”
مدیر مسئول روزنامه سپهر غرب