بفرمایید کتاب
این در حالی است که طبق سنجشهای جدید، ایرانیان در نخستین اولویت برای گذراندن اوقات فراغت خود به دیدن برنامههای تصویری علاقه دارند به طوری که هر ایرانی روزانه چهار ساعت اوقات فراغت را با دیدن برنامههای تصویری سپری می کند.
منصور واعظی مطالعه را انتخاب سوم مردم ایران بعد از دیدن برنامه های دیداری و شنیداری برای گذران اوقات فراغت می داند و با جمع همه شاخص های سرانه مطالعه، سطح مطالعه هر ایرانی را ۷۹ دقیقه می شمارد.
از منظری دیگر و در قیاس با سایر کشورهای جهان، آمده است که، مردم کشورهای در حال توسعه نزدیک به 80 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند اما کمتر از 30 درصد کتابهای مصرفی را تولید می کنند و کمتر از این نسبت نیز به کتابخوانی مشغول اند، این در شرایطی است که کشورهای توسعه یافته با جمعیتی حدود 20 درصد جمعیت جهان 70 درصد کتابهای مصرفی جهان را تولید می کنند. به طور مثال در فرانسه با 55 میلیون نفر جمعیت هر روز 350 هزار جلد کتاب به فروش می رسد و آمريكايي ها به طور متوسط در سال 4 كتاب مي خوانند.اما در کشور ما هر نفر در هر هزار و 892 روز فقط یک کتاب می خواند.
نتایج یک تحقیق، مطالعه آزاد در میان نوجوانان و جوانان کشور را بسیار پایین نشان می دهد. در این تحقیق سهم مطالعه هر دانش آموز 5.5 دقیقه در 482 دقیقه از اوقات فراغت - تعطیلات - در شبانه روز به دست آمده، در حالی که همین دانش آموزان 178 دقیقه از اوقات فراغت خود را بدون برنامه سپری می کنند، به درس های خود رسیدگی می کنند، بیشتر وقتشان را با تلویزیون می گذرانند و بقیه را به امور شخصی اختصاص می دهند. این آمار نزد دختران و پسران متفاوت است؛ بر اساس این تحقیق دختران 5.9 دقیقه و پسران 3.3 دقیقه کتاب غیر درسی می خوانند.
در حال حاضر بر اساس آمار موجود، حدود یک هزار و 775 کتابخانه با 15 میلیون جلد کتاب در کشور وجود دارد که با استاندارد بین المللی کشور ما به 14 هزار کتابخانه و 140 میلیون جلد کتاب دیگر نیاز دارد و از هر 10 ایرانی تنها یک نفر یک جلد کتاب خریداری می کند و در سبد هر خانواده ایرانی کمتر از نیم درصد به خرید کتاب اختصاص دارد که نشان دهنده اهمیت کم مطالعه برای ایرانیان است.
کشور ما با 70 میلیون نفر جمعیت فقط یک میلیون و 29 هزار عضو در کتابخانه دارد. این در حالی است که 30 تا 40 درصد کشورهای توسعه یافته عضو کتابخانه ها هستند و سرانه دریافت امانتی کتاب آنها 70 برابر کشور ماست.
حال صرفنظر از اینکه مجموعه دلایلی دست به دست هم داده تا ایران با وجود برخورداری از سابقه طولانی فرهنگی امروزه نتوانسته جایگاه مناسب و شایسته ای در میان کشورهای جهان از حیث سرانه مطالعه به دست نیاورد، اما این میان برای مقابله با این آسیب اجتماعی و فرهنگی در سال 89 در شوراي فرهنگ عمومي مصوبه ای گذرانده شده که با اهدافی مشخص نام «سند نهضت مطالعه مفيد» به خود گرفته است که در مواد 2 و 3 این سند به اهدافی چون دستيابي به جايگاه ممتاز در جهان از نظر سرانه مطالعه تا 1404 و افزايش فضاي كتابخانه هاي عمومي به ميزان 8 متر به ازاي هر 100 نفر؛فراهم آوري 4 جلد كتاب به ازاي هر نفر در كتابخانه هاي عمومي؛ عضويت 35 درصد جمعيت ايران در كتابخانه هاي عمومي؛ توجه به مطالعه غيردرسي و مفيد در روند آموزش رسمي كشور و توجه به مطالعه مفيد در برنامه هاي اوقات فراغت اشاره شده است.
از نگاه این سند، مطالعه شامل هر گونه خواندن متن مكتوب اعم از نوشتاري، چاپي يا الكترونيكي است و مطالعه مفيد، مطالعه اي است كه اولاً معطوف به اثر و نتيجه بوده و دستاوردي علمي، عملي (رفتاري)، ذهني و يا قلبي داشته باشد و ثانياً آن دستاورد براي تربيت انگيزه، افزايش تعهد، ارتقاي توانايي ذهني، توسعه دانش كاربردي، ارتقاي مهارت عملي و نهايتاً در جهت پرورش و تعالي فرد در راستاي به فعليت رساندن استعدادهاي الهي وجود او باشد.
با این اوصاف فرایند سیاستگذاری دست اندرکاران و مسئولان دوات دهم برای ترغیب و تشویق ایرانیان در چهارچوب یک سند ملی و سوق دادن کشور به سمت افزایش اشتیاق ملی و عمومی به مطالعه، امری کاملاً پسندیده و مطلوب است و می طلبد در یک برنامه ریزی بلند مدت، عزم عمومی و گفتمان مطالعه در کشور نهادینه گردد.
حال از جهاتی دیگر در تبیین حرکت کلی مطالعه، روند سیاستگذاری ها و دلایل عدم رغبت ایرانیان به مطالعه، نگاهها یکسان و برداشت ها همسو و همگرا نبوده و نیست و بوده اند و هستند از کارشناسان و متخصصان امر که دلایلی دیگر بر ناکارآمدی سیاستهای مرتبط با حوزه افزایش سرانه مطالعه در ایران شمرده اند و بازگو می کنند.
از یک سو آوردن قید «مفید» در انتهای نام سند فوق الاشاره، بدین معنی است که مطالعه غیر مفید وجود دارد و نباید زمینه شکل گیری آن در جامعه اسلامی ایجاد شود. مطالعاتی که بر خلاف این سند، می تواند ذهن خواننده را از افزایش تعهد، ارتقای توانایی ذهنی و مهارتهای عملی بازنگهدارد و فرد را در مسیر فکری و رفتاری دیگری که مغایر با نظام فکری – سیاسی کشور است، رها کند.
حال فرض بر پذیرش این رویه، سئوالی که پیش می آید این است که مکانیزم و فرایندی که مطالعه مفید را از مطالعه غیر مفید متمایز می کند، چیست؟ با چه معیارها و ملاکهایی می توان به فرد یا افراد قبولاند که مطالب یا نوشته های کتاب ها، در رشد شخصیتی، تربیتی، رفتاری و مدنی وی تاثیر مثبت دارد یا منفی؟ سیاستهای ممیزی در انتشار یا عدم انتشار کتب را چه کسی یا کسانی مشخص می کنند؟ نظامها و جناح های سیاسی و دولت های حاکم در دوره های مختلف، در چه چهارچوب و اسلوبی، در جلوگیری یا گسترش چاپ و انتشار کتاب اعمال نظر می کنند؟
به عبارتی دیگر اگر چه بارها و بارها شنیده ایم که گرانی کتاب و کمبود فضای مطالعه دلایلی بر پایین بودن سرانه مطالعه در ایران است، اما از منظری دیگر، باید دقت کرد که «آزادی قلم» در جامعه ای چون ایران با صبغه دینی و ایدئولوژیکی، تا چه حد در بررسی سرانه مطالعه، دخیل و موثر بوده است؟ و توانمندی جامعه مدنی در نهادینه کردن فرایند مطالعه در چه سطحی است؟ و ...
در همین ارتباط، سطح اقبال عمومی برای خواندن روزنامه، نشریات و مطبوعات در ایران و استانها، نیز می تواند محل بررسی و تحلیل موضوع این مقاله باشد چرا که مفهوم آزادی قلم و بیان، به نوعی در افزایش یا کاهش اشتیاق مردم به سمت مطالعه مطبوعات و روزنامه ها، به مراتب اثر مستقیم دارد. یعنی همان اندازه که آزادی قلم و بیان و انعکاس آن در نشریات و مطبوعات، می تواند به بالا رفتن اقبال عمومی مردم منجر گردد و به همان میزان نیز در افزایش سرانه مطالعه و رویکرد مثبت جامعه به خواندن و مطالعه، موثر افتد.
نوشته حاضر بنای پاسخگویی به سئوالات فوق ندارد چرا که مردم فهیم و فرهیخته ما، به خوبی با شناختی که از جریانات سیاسی و فکری کشور دارند، خود بهترین قاضی و داور برای رصد کردن تحولات فرهنگی کشور هستند. اما نکته ای که در این مجال مورد مداقه قرار می گیرد، این است که اعمال سلایق سیاسی و سیاستگذاری بر مبانی حب و بغض جناحی در همه دولتها و حکومتهای بعد از انقلاب،در بخش کتاب و روزنامه و نویسندگی، وجود داشته و متاسفانه تا کنون این سیاست نتوانسته فضای مطالعه و چاپ و انتشار را با تنوع و تکثر فکری موجود در کشور منطبق نماید. جامعه ایرانی،جامعه ای است بسیار تنوع طلب و کثرت گرا. جامعه ای که نیازمندیها و انتظارات آن متنوع، متعدد و متکثر است، بنابراین بر تداوم یک تفکر، نیاز است که متنوع و متکثر فکر کرد.
همه این موارد را جمع می کنیم با محدویتهای مالی کتابخانه های کشور که بر اساس قانون، هزینه های آنها بایستی از طریق نیم درصد از درآمدهای محقق شده شهرداری ها وصول بر طرف و مرتفع گردد.
بر این اساس هفته گذشته که جلسه انجمن كتابخانه هاي عمومي و نهضت مطالعه مفيد استان به ریاست استاندار همدان برگزار شد، همچنان اجرای نشدن قانون نیم درصد از درآمدهای محقق شده شهرداری ها و پرداخت به امور کتابخانه ها، همچنان محل مناقشه است تا آنجایی که استاندار همدان، بر نحوه تصویب چنین قانونی خورده گرفت و آن را بیش از آن که حل کننده مشکل بداند، مشکل زا خواند.
مدیر مسئول روزنامه سپهر غرب