وفاق و همدلي
در اين ميان عده اي مصرانه بر آن هستند تا بروز مشكلاتي از اين دست را بر گردن تحريم ها بياندازند و گروهي ديگر سوءمديريت در كشور را عامل اصلي بالا رفتن التهابات در جامعه مي دانند. طيفي سومي نيز وجود دارد كه انگشت اشاره اش هم به تحريم هاست و هم سوءمديريت ها و ادامه اين روند را در بلند مدت به هيچ وجه به صلاح مملكت و مردمان آن نمي داند.
با قبول يا رد هر يك از ديدگاههاي فوق، به هر حال در شرايط فعلي بايد بپذيريم كه چه خواسته يا ناخواسته كشور در وضيعت مطلوب و خوبي از جهات مختلف مورد اشاره قرار ندارد. از طرفي حلقه هاي تحريم فشرده تر و تنگ تر مي شود و كشورهاي بزرگ گستاخانه تر در برابر ملت ايران موضع گيري مي كنند و از طرفي ديگر اختلافات مسئولان و بزرگان و طيف هاي سياسي بر سر مديريت و اداره كشور هر روز شاخص تر و بارزتر مي شود.
همه در بيان انتقادات و حمله به يكديگر گوي سبقت را از هم مي ربايند، همديگر را با برچسب هاي سياسي و جناحي متهم مي كنند، رفتار و گفتار گذشته ي ديگران را ابزاري براي پيشبرد اهداف و نيات خود مي كنند و در آخر كار نيز با سنگر گرفتن پشت برخي واژه ها، ارزشها، آرمانها و به خصوص ولايت، خود را دلسوزتر از مادر براي مردم نشان مي دهند و در جامه حق به جانب، به توجيه سياستهاي خود مي پردازند.
غافل از اين كه رسيدن كشور و جامعه اسلامي ايران به اين مرحله كه براي جبران هر يك از ضربات وارده به كشور با اتخاذ بي تدبيري ها و سوءمديريتها و مواضعي خاص نسبت يكديگر و به برخي افراد و شخصيت ها و نخبگان كه اين روش جزء آب به آسياب دشمن ريختن نيست، چه خسارتها و آسيب هايي را مردم بايد تحمل كنند تا شايد به سر منزل اول بازگرديم.
بي شك يكي از راهكارها و روش هايي كه مي تواند كشور را از اين مرحله با سربلندي عبور دهد و به خنثي كردن توطئه ها و هجمه هاي تبليغاتي و رواني منجر شود، تقويت روحيه وفاق و همدلي و اتحاد است. اتحاد و همدلي كه ابتدا بايد در بين مسئولان و مديران و متوليان اجراي سياستهاي توسعه اي كشور نهادينه و سپس در لايه لايه اجتماع و مردم اشاعه گردد.
جامعه نخبگان سياسي، دانشگاهيان و دانشجويان، روحانيون، رسانه و اصحاب مطبوعات، صاحبان تريپونها و منابر،احزاب، مديران و و ساير مجموعه هاي اثر گذار، هر يك به وسع و توان و بضاعت خويش، ظرفيت هايي هستند كه در راستاي گسترش وفاق و همدلي و وحدت مي توانند فرهنگ سازي نموده و كشور را به فرموده مقام معظم رهبري از پيچهاي تاريخي به خوبي عبور دهند.
از سويي ديگر متوليان امور تصميم گيري و سياستگذاري در سطوح كلان و مياني نيز مي توانند با همسويي و همگرايي، مشكلات و مسائل جاري كشور را چه در بعد داخلي و چه در بعد خارجي با عقلانيت و احاطه منطق براحساس همراه با سعه صدر و بلند نظري، به خوبي رصد نموده و حفظ و تامين منافع ملي را بر هر منافعي ديگر ارجحيت دهند.
بنابر اين اصل بايد تلاش كنيم كه تك صدايي به چند صدايي در جامعه تبديل شود تا با حضور همه ظرفيت ها و قابليتهاي موجود و بالقوه، راه برون رفت از شرايط فعلي براي مردم و كشور هموارتر گردد.
اين نكته را نيز بايد بيان كرد كه رعايت ظرافتها و حساسيت ها براي رسيدن به وفاق ملي و اميدوار شدن به چشم انداز توسعه و پيشرفت ملي، به مراتب با دهه هاي گذشته متفاوت است و نسل هايي كه پيش روي جامعه اسلامي قرار دارند، نسل هاي زمان خود هستند. نسل هايي كه پرسش هاي بي پاسخ زيادي در ذهن دارند و قطع به يقين در يك فضايي متعادل تر، به دنبال سئوالات خود از منتخبان، بزرگان و متوليان اجرايي و تصميم گيران خود خواهند بود.
مدیر مسئول روزنامه سپهر غرب